سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

  • ۰
  • ۰

خیانت



با اینکه دفتر نسبت به همیشه شلوغ تر بود اما من کار خاصی نداشتم جوانی داخل اتاق کارم سرک کشید و بعد از اینکه اطمینان پیدا کرد کسی دیگری حضور ندارد وارد اتاق شد چهره اش مضطرب و نا ارام به نظر می رسید.
از او خواستم تا بنشیند و قدری آرام بگیرد اما خیلی زود شروع به صحبت کرد و گفت می خواهد سندی تنظیم شود تا همسرش با ان سند همه مطالبات خود را اعم از مهریه نفقه اجرت المثل و هر چه که هست ببخشد پرسیدم ایا مطمئن است که همسرش هم با این تقاضا موافقت کامل دارد ؟ 
گفت بله باید همه را ببخشد و الا من رضایت نمی دهم الان هم از دادگاه آمده ام پرونده اش از بیشتر از دو سه روز در دادسرا نبود و به دادگاه رفت از ارجاع مستقیم پرونده به دادگاه شصتم با خبر شد زن در مظان رابطه نا مشروع و زناست .

پرسیدم یعنی از همسرت شکایت کیفری کرده ای با حالتی فاتحانه گفت بله شاهد دارم همسایه ها شهادت می دهند گزارش نیروی انتظامی و 110 هم ضمیمه پرونده است و...
دو روز از اولین مراجعه جوان گذشته و پاسخ استعلامات از دفتر ازدواج و ... را آورده بود ضمن اینکه همسرش هم برای امضای سند ابرای (بخشش) مهریه و گرفتن رضایت از شوهرش برای ارائه به دادگاه و بسته شدن پرونده بعد از او آمد

گردن خانم آتل بندی شده بود ( بعدا شوهرش توضیح داد که در همان روز به علت کم خوابی بی هوش شده و داخل حمام گردنش به وان اصابت کرده و دچار ضرب دیدگی شده ) و ظاهرا نمی توانست اشکانش را که مرتبا با دستمال پاک می کرد کنترل کند 
به خنم گفتم که من باید اطمینان داشته باشم که شما از روی اختیار و عدم اجبار سند را امضا می کنید 
زن گفت نه من به هیچ وجه راضی نیستم اما مجبورم امضاء کنم ! با توجه به اینکه تا حدودی از ماجرا مطلع شده بودم و می دانستم که زن در چه شرایطی قرار دارد قدری در مورد تفاوت اضطرار و اجبار برای او توضیح دادم و گفتم که شما در شرایط اضطرار هستید نه اجبار چون شخص مجبور فاقد قصد است اما مضطر از روی ناچاری و درماندگی اقدام می کند مانند شخصی که بخاطر هزینه عمل جراحی فرزندش فرش گران قیمت خود را با اختلاف زیاد به دیگری می فروشد.
معامله مجبور باطل اما اقدامات مضطر از نظر حقوقی صحیح و نافذ است.
زن سند ابرائ مهریه 350 سکه ای خودش را امضاء کرد و مرد هم نسبت به شکایت از همسرش رضایت داد 
شرح ماجری از زبان مرد جوان 
بعد از تنظیم و امضای اسناد زن رفت و جوان برای تحویل اسناد امضاء شده ماند و قضیه را اینگونه توضیح داد :
هشت سالی از ازدواج ما می گذرد دخترمان هفت ساله است عاشق هم بودیم هفت سال از این مدت هیچ اختلافی با هم نداشتیم تا اینکه متوجه پیامک های مشکوک او شدم و معلوم شد با یکی از همکاران محل کارش رابطه دارد از آن زمان اختلافات ما شروع شد ...
یک روز صبح که برای کار از خانه خارج شدم نیم ساعت بعد به بهانه اینکه ماشینم خراب شده با دستهای روغنی وارد خانه شدم و کلید آپارتمان را داخل قفل کردم اما در باز نشد معلوم بود از پشت قفل شده با تنه به در ضربه زدم در باز شد و....
مرد جوان توضیح داد دو سال است با مردی که با خانمش ارتباط داشت رفت و آمد خانوادگی داشته اند و حتی یک بار هر دو خانواده به ترکیه سفر کرده اند و درست بعد از این قضیه بود که رد و بدل کردن پیامک ها شروع شد

تعجبم بیشتر شد پرسیدم آیا در ان دوران هم با یکدیگر زندگی می کردید مرد گفت بله اما همسرم مدعی بود که به رابطه من با همسر آن آقا شک کرده و قصد داشته اند تا با این وسیله در مورد نحوه برخورد خودشان با من و همسر آن آقا هماهنگی کنند ...

وقتی جوان از دفتر خارج می شد پرسیدم با این قضایا آیا بهتر نبود از این خانم وکالت طلاق هم می گرفتی تا با طلاق توافقی تشریفاتش کار قدری کمتر شود ؟

جوان مکثی کرد و گفت راستش همسرم به من خیلی علاقده دارد من هم او را دوست دارم شاید


...خاطرات دفترخانه

  • ۹۸/۰۴/۰۹
  • پرویز رضایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی