در اولین روز کاری سال جدید اول صبح در دفترخانه حاضر شدم بجز یکی دو تا گواهی امضاء مربوط به مراجعه کننده ای که تو این تعصیلات غیر رسمی گیر ادارات بود کار دیگری نداشتم .
بیشتر وقت را به پنجره رو به خیابان خیره شده بودم هوای گرفته و ابری و گه گاه قطرات باران که به پشت شیشه های پنجره رو به خیابان می خورد جولان گاه خاطرات فراوانی بود که من را به گذشته های دور می برد.
...خاطرات دفترخانه
- ۹۸/۰۴/۱۵