سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

  • ۰
  • ۰

اگر می دانست ...

طبق معمول , یکی از دفاتر نزدیک دادسرا که حوصله تنظیم اینگونه اسناد را ندارد نشانی این دفترخانه را به آنها داده بود همراه خانم یعنی شاکی پرونده خواهر بزرگترشان و با مرد جوانِ یعنی متهم خانم ایشان آمده بودند
قبل از سایرین خواهر شاکی شروع به دادن توضیح در مورد درگیری و مرافعه شد.
روایتش از ماجری چنیین بود که خواهرش اتومبیلی را از متهم خریداری کرده منتهی آن جوان از عدم آگاهی خواهر او سوء استفاده نموده و با این که پرداخت هزینه نقل و انتقال خودرو با فروشنده است همه هزینه را به عهده خواهر ش که خریدار بوده گذاشته است .
خانم اضافه کرد بخاطر این قضیه خواهر او به شورای حل اختلاف شکایت کرده اما فروشنده یعنی متهم پرونده وقتی متوجه می شود که شورا قصد محکومیت او را دارد بعد از بیرون آمدن از جلسه شورا با چاقو اتومبیل خانم را خط خطی می کند
این بار به اتهام تخریب علیه فروشنده در دادسرا طرح شکایت می کنند و در حال حاضر پرونده از طرف دادسرا برای انجام تحقیقات به کلانتری ارجاع شده است

مرد جوان که از شنیدن ماجرا از زبان خواهر شاکی کلافه بود مرتب حرفای او را قطع می کرد و می خواست تا به قضیه فیصله داده شود
نهایتا توافق شد سه فقره سند تنظیم کنم
1- رضایت نامه راجع به دادخواست به شورای حل اختلاف و اقرار به وصول وجه مورد تقاضا از طرف خریدار اتومبیل

2- رضایت نامه کیفری در مورد پرونده دادسرا مبنی بر تخریب و توهین و ...

3 - تعهد متهم مبنی بر عدم ایجاد مزاحمت و تهدید و آزار و اذیت شاکی در آینده
هر سه سند آماده و وجهی که مورد توافق بود به شاکی پرداخت و اسناد امضاء شدند
اما بر خلاف انتظار با امضای اسناد نه تنها غائله ختم نشد بلکه با تهدید از طرف مرد جوان در دفترخانه و درگیری فیزیکی خواهر خانم شاکی با او بیرون از محوطه دفتر وارد فاز جدیدی شد

جار و جنجال و سر و صدای زیاد طرف ها باعث شد تا از پنجرهی رو به خیابان ناظر درگیری بین ان ها باشم .
در حالی که خواهر شاکی سعی می کرد با موبایل از حادثه فیلم برداری کند و با دست دیگر روسری همسر مرد جوان را که روی موتور سیکلت و پشت سر او نشسته بود گرفته و می کشید روسری خانم از دور گردنش باز شد (روسری همسر مرد جوان چنان دور گردنش کشیده می شد که یک لحظه به نظرم رسید ممکن است بر اثر فشار دچار خفگی شود) و زن وشوهر با موتور سیکلت از معرکه گریختند در این قضیه چند نکته قابل توجه است.:
الف - اگر شاکی می دانست هزینه نقل و انتقال خودرو با فروشنده است هزینه آن را پرداخت نمی کرد تا بعدا مجبور شود برای گرفتن آن چه به نا حق پرداخت کرده به شورا دادخواست بدهد و در آن صورت یقینا به اتومبیلش هم خسارتی وارد نمی شد و در ادامه هم از ترس متهم که به نظر خانواده اش از اراذل و اوباش محل بود تن به سازشی نمی داد و ...
ب - اگر خواهر شاکی می دانست که بعد از تخلف جوان و تهدید او لازم نیست متهم تا رسیدن مامورین 110 در صحنه حضور داشته باشد و بجای گلاویز شدن با او به نوشتن یک صورت جلسه و استشهاد از حاظرین در صحنه درگیری اکتفا می کرد روسری همسر متهم کشیده نمی شد و خطر خفگی او پیش نمی امد و خود او در معرض اتهام ضرب و جرح عمدی و اتهام بازداشت غیر قانونی بعلت ممانعت از حرکت متهم و همسر او قرار نمی گرفت
ج - اگر متهم پرونده اطلاع داشت که در اغلب مکان ها دوربین نصب شده و صحنه کشیدن جاقو بر اتومبیل خانم ضبط می شود و تعهد او به عدم ایجاد مزاحمت و توهین به شاکی می تواند در آینده اماره ای به ضرر او باشد بعد از گرفتن رضایت مجددا اقدام به تهدید و توهین نمی کرد و دعوا در همان شورای حل اختلاف حل و فصل می شد.
4- و اگر ...می دانست ... اقدام نمی کرد و ...
5- و اگر ...می دانست ....اقدام نمی کرد و ...

  • ۹۸/۰۶/۲۸
  • پرویز رضایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی