سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

  • ۰
  • ۰

 گواهی عدم حضور موضوع بند 89 مجموعه بخشنامه های ثبتی از ادله اثباتی مهم و در مواردی که در متن قولنامه تنظیمی صریحا شرط شده باشد دلیل انحصاری تخلف طرف قرارداد از مفاد قولنامه در دعاوی الزام خوانده به تنظیم سند و پرداخت وجه التزام بشمار می رود مطابق این بند :
در مواردی که طرفین قولنامه عادی یا مدارک دیگری میان خود شرط کرده باشند که در موعد معین سند معامله آنان در دفترخانه مشخص ثبت شود چنانچه سند موضوع قولنامه در موعد مقرر در آن دفتر به ثبت نرسد به درخواست کتبی ذینفع به صدور گواهی از طرف سردفتر در زمینه علت عدم انجام معامله در نمونهای که به ضمیمه این بخشنامه صادر میشود بلامانع خواهد بود.

فرم گواهی عدم حضور:نظر به اینکه با توجه به مدارک ابرازی از طرف مقرر بوده است که سند حاکی از (انتقال قطعی اجاره،صلح) ملک پلاک واقع در با شرایط مذکور در آن مدارک در تاریخ در این دفترخانه به ثبت برسد از آنجا که سند مذکور به علت (علت به طور صریح و دقیق نوشته شود). تا آخر وقت اداری روز ثبت نشده است. به تقاضای آقای/ خانم و براساس دستور شماره این گواهی از طرف اینجانبطرف اینجانب سردفتر / کفیل دفتر تنظیم و به نامبرده تسلیم گردید.
سردفتر/ کفیل دفتر مهر و امضا

چند نکته مهم :
1- موضوع معاملات در صدور گواهی عدم حضور صرفا معاملات غیرمنقول است فلذا سایر اسناد مانند وکالتنامه و غیره از این بخشنامه خروج موضوعی دارد
2- تاریخ حضور طرفین و شماره دفتر خانه مورد توافق جهت تنظیم سند دقیقا باید در متن قولنامه قید شده شده باشد.
3- حضور مالک در دفترخانه برای اخذ گواهی عدم حضور انجام مستلزم تهیه مقدمات لازم و گواهی ها و مفاصا حسابهای مربوطه و در مورد خریدار آمادگی برای تسویه حساب از جمله اخذ و ارائه چک تضمینی به نام منتقل الیه بابت تتمه ثمن معامله می باشد.
4- گواهی عدم حضور عبارت مناسبی برای چنین سندی به نظر نمی رسد گواهی علت عدم ثبت سند عبارت دقیق تری است که ماهیت این گواهی را روشن تر بیان می کند
5- به نظر می رسد قید بلا مانع بودن صدور گواهی مذکور از طرف دفترخانه در متن بخشنامه در صورت فراهم بودن شرایط قانونی برای تقاضای آن از سوی ذینفع منطقی نبوده و تخییر سردفتر در صدور آن موجب تضییع حق متعهد له و تعسر بلا وجه وی در اثبات تخلف طرف معامله در مراجع قضایی خواهد بود فلذا در تفسیر بلا مانع بودن صدور گواهی عدم حضور بهتر است این عبارت حمل با صلاحیت سردفتر در انجام این درخواست ملحوظ شود.
هزینه قانونی صدور گواهی مذکور مطابق تعرفه اخیر التصویب 300000 ریال است.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

جلسه رسیدگی به پرونده تا ربع ساعت دیگر برگزار می شود ادله و شواهد کافی به نفع موکل وجود دارد طبق تعرفه قانونی دستمزد وکیل در این دعوا به چند صد میلیون تومان می رسد.
آقای وکیل ضمن این که با اطمینان از نتیجه دادرسی مدارک و مستندات خود را بازبینی و مرتب می کند متوجه بگو مگو و صحبت هایی که بین موکل خودش و طرف دعوا رد و بدل می شود هست.
- ما سالها با هم شراکت داشتیم نسبت فامیلی داریم یعنی من باید برای تمام حساب و کتابی که بین ما وجود داشت از تو سند می گرفتم که حالا مدعی شدی چند میلیارد تومان به تو بدهکارم ؟!
- بله ما باهم شریک بودیم و تو باجناق من هستی اما تو هم در حق من نا مردی کردی یادت هست تابستان پارسال که با خانواده به ...

آقای وکیل دیگر بجز صداهایی نامفهوم چیزی از حرفای موکلش و طرف دعوای او را نمی شنود .
منشی دفتر اصحاب دعوا را برای شرکت در جلسه دادرسی به دادگاه فرا می خواند آقای وکیل برای یک لحظه دچار تردیدی بزرگ می شود .
اعتبار شغلی , حق الوکاله گزاف و قانون و هر آنچه سالها در دانشکده های حقوق و به تجربه آموخته و به نفع موکلش گواهی می دهد او را به دفاع از او ترغیب و تشویق می کند.
و از سوی دیگر اخلاقی زیستن و پاسداری از ارزشمند ترین گوهر وجود انسان و پاکی و تعالی روح و آرامش روانش از او می خواهد برای همیشه خود را از بند شغل وکالت که در مواجهه با تعارض اخلاق و قانون دومی را رسالت خود می داند رها سازد.

پ.ن

داوری من در این باره ابدا شخصی نیست بلکه نوعی است به این معنا که در اینجا بیشتر نظر به تفاوت ماهیت قانون و اخلاق است که در نتیجه آن خود بخود در مواردی حقوق در برابر قانون و به تعبیری اخلاقی زیستن مغابر با قانونمداری است بنابر این جای تعجب ندارد که یک وکیل خوب روح خود را به شغل خودش به ثمن بخس بفروشد.

 
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰


خانم از زن و شوهر جوان خواست تا بیرون از دفتر کار من منتظر باشند صدای جر و بحث و گریه زن مدام به گوش می رسید
خانم به آهستگی صحبت می کرد نمی خواست دیگران حرفایش را بشنوند . خودش را مشاور آنها معرفی کرد اما بعدا معلوم شد نسبت دوری هم با خانواده مرد دارد
گفت مدت 8 سال از ازدواجشان می گذرد و یک دختر چهار سال و نیمه دارند مرد برخلاف همسرش که از او متنفر است عاشق زن است و چند ماه می شود که با مرد دیگری رابطه نا مشروع برقرار کرده و علنا به این قضیه اقرار می کند.
گفت شوهرش گوشی موبایل او را گرفته اما مردی که با او رابطه دارد مرتب پیامک می فرستد و اظهار علاقه می کند خانم گفت دقایقی پیشتر زن برای وادار کردن شوهرش به دادن موبایل خود سر چهار راه وسط خیابان نشسته و موجب راه بندان شده است
خواستم تا زن و شوهر به داخل اتاق بیایند تا داستان را از زبان خودشان هم بشنونم اما ظاهرا آن خانم حرف نا گفته ای باقی نگذاشته بود و صحبت های زن و مرد جوان عین مطالبی را که او نقل کرده بود تایید می کرد
زن جوان یکسره اشک می ریخت و از شوهرش می خواست تا حضانت دخترشان را به او واگذار کند و مرد ضمن اینکه سعی در آرام کردنش داشت زیر بار نمی رفت و خود را بازنده اصلی این معرکه می دانست و معتقد بود در این میان هیچ کس به اندازه او ضرر نکرده است
همسرش با مرد دیگری رابطه نا مشروع دارد و به دنبال خوشگذرانی خودش خواهد رفت و ماشین و آپارتمان شان را هم قبلا به نام او کرده ! در حالی که خودش یک چهار دیواری برای زندگی ندارد و تنها چیزی که می تواند به آن دلخوش کند دخترش است که حالا زن خیانت کارش می خواهد آن را هم از او دریغ کند
مرد در عین اینکه حاضر به گذشتن از این خواسته خود نبود اما طوری صحبت می کرد که زن بیش از آنچه بود آشفته تر نشود
مطابق سند ازدواج مهریه 314 سکه طلا بود و در ابراء و بخشش آن هر دو توافق داشتند اما زن حاضرنبود از حضانت و سرپرستی طفل مشترکشان صرفنظر کند حتی به قیمت از دست رفتن آبرو و حیثیت برباد داده اش ...
در این میدان سلاح مرد آبروی زن در بین خانواده و تهدید به علنی کرده ماجرا از طرف مرد مخصوصا آگاهی پدر پولدار و متعصبش بود
و اسلحه زن حق سرپرستی و حضانت طفل و صعف همسر عاشق پیشه او که همچنان شیفته و واله اش بود .
این قضیه حواشی فراوانی داشت که در حال حاضر شاید نوشتن و خواندن همه آنها خارج از توان من و حوصله شما باشد تا فرصت و مجالی دیگر ایام به کلام 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

ربات نماز خوان

خدا رو شکر , ربات نماز خوان شیعه هم ساخته شد ورود این ربات به بازار می تونه رو قیمت نماز های اجاره ای هم تاثیر زیادی داشته باشه چون یقینا هزینه استهلاک این ماشین از ی آدم خیلی کمتره !
کسانی که میخوان هزینه کمتری برای نمازهای قضای خودشان بپردازند این روبات ایده اله فکر صحت و بطلانش را هم نکنند چون در هر دو شکل قضیه خبری از قصد قربت نیست.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

یک سال بیشتر از ازدواج آنها نمی گذشت هر دو تحصیلات عالی داشتند و از صحبت هایشان معلوم بود که علاوه بر تحصیلات آکادمیک اهل مطالعه و روشنفکرند
قالب های سنتی و قانونی حاکم را برای روابط حقوقی بین خود مناسب نمی دانستند و مایل بودند تا قواعدی که از نظر آنها موجب نا برابرای و تبعیض و یا اهانت آمیز است اصلاح شود
خانم گفت ما می خواهیم برابری کامل داشته باشیم حق طلاق در انحصار همسرم نباشد مهریه را اهانت به خودم می دانم زن باید حق اشتغال و خروج از کشور داشته باشد ما می خواهیم در صورت فوت هرکدام اموال او متعلق به دیگری باشد و از نظر تساوی حقوق مانند مردم اروپا زندگی کنیم و...قوانین ما یکجانه و همه به نفع آقایان وضع شده !

همسرش با اینکه کمتر حرف می زد اما از همان جملات کوتاهش بین صحبت های خانم کاملا معلوم بود که با او هم عقیده است

گفتم با اینکه قبول دارم در خیلی از موارد کفه حقوق مرد سنگین تر از کفه حقوق زن است اما به باور من عامل این نابرابری را نه در سلطه و غلبه قدرت مردان بر زن ها بلکه در چگونگی مناسبات اجتماعی و اقتصادی و جایگاهی که زنان و مردان در گذشته های دور یعنی تقریبا 1400 سال پیش در شبه جزیره عرب داشته اند باید جستجو کرد قواعد و مقرراتی که طبیعتا متناسب با همان دوران بوده و امروز نیز برغم عدم پاسخگویی به نیاز های واقعی نهاد خانواده , طابق النعل بالنعل الگو و سرمشق قانونگذار واقع شده است .
همچنین توضیح دادم اگر چه چارچوب اصلی و فوندانسیون این ساختمان اشکالات اساسی دارد اما می توان ضمن عقد و یا حتی بعد آن با الحاق شرط و یا شروطی این رابطه را بلحاظ حقوقی و تا حدود زیادی تعدیل کرد.
توصیه کردم موارد ذیل ضمن عقد خارج لازم شرط شود :
1- زوج به زوجه وکالت بلاعزل بدهد تا هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قید زوجیت , خود را رها کند
2- زوجه اجازه داشته باشد هرگاه خواست به خارج از کشور برود و نیاز به اجازه مجدد زوج نباشد، چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه .
3- زوجه حق ادامه تحصیل تا هر مرحله یی که لازم بداند و در هر مکان و محلی که ایجاب کند مخیر باشد.
4 -زوج , زوجه را در انتخاب شغل ، مخیر کند و اجازه بدهد که مشغول به کار شود.
5- زوج و زوجه متعهد شوند هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن کلیه دارایی که بعد از ازدواج به دست می‌آورند بین آن‌ها به مناصفه تقسیم شود.
6- انتخاب مسکن و تعیین شهر یا محل زندگی مشترک با توافق طرفین باشد.
7- طرفین وصیت کردند تا در صورت فوت تمام دارایی شان به طرف دیگر تملیک شود ( البته شرط صحت و نفوذ وصیت بیش از ثلث اموال منوط به قبول سایر ورثه است)
بلاخره بعد از گفتگو و توضیحات مفصل در مورد یکایک آنها بند 2 ,3 , 4,و 5 که ماهیت آن رضایت و تعهد است در غالب یک سند بند 7 طی دو فقره سند وصیت نامه و بند 1 به موجب سند وکالت و در آخر نیز سند ابراء مهریه تنظیم و به امضاء رسید .

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

اگر می دانست ...

طبق معمول , یکی از دفاتر نزدیک دادسرا که حوصله تنظیم اینگونه اسناد را ندارد نشانی این دفترخانه را به آنها داده بود همراه خانم یعنی شاکی پرونده خواهر بزرگترشان و با مرد جوانِ یعنی متهم خانم ایشان آمده بودند
قبل از سایرین خواهر شاکی شروع به دادن توضیح در مورد درگیری و مرافعه شد.
روایتش از ماجری چنیین بود که خواهرش اتومبیلی را از متهم خریداری کرده منتهی آن جوان از عدم آگاهی خواهر او سوء استفاده نموده و با این که پرداخت هزینه نقل و انتقال خودرو با فروشنده است همه هزینه را به عهده خواهر ش که خریدار بوده گذاشته است .
خانم اضافه کرد بخاطر این قضیه خواهر او به شورای حل اختلاف شکایت کرده اما فروشنده یعنی متهم پرونده وقتی متوجه می شود که شورا قصد محکومیت او را دارد بعد از بیرون آمدن از جلسه شورا با چاقو اتومبیل خانم را خط خطی می کند
این بار به اتهام تخریب علیه فروشنده در دادسرا طرح شکایت می کنند و در حال حاضر پرونده از طرف دادسرا برای انجام تحقیقات به کلانتری ارجاع شده است

مرد جوان که از شنیدن ماجرا از زبان خواهر شاکی کلافه بود مرتب حرفای او را قطع می کرد و می خواست تا به قضیه فیصله داده شود
نهایتا توافق شد سه فقره سند تنظیم کنم
1- رضایت نامه راجع به دادخواست به شورای حل اختلاف و اقرار به وصول وجه مورد تقاضا از طرف خریدار اتومبیل

2- رضایت نامه کیفری در مورد پرونده دادسرا مبنی بر تخریب و توهین و ...

3 - تعهد متهم مبنی بر عدم ایجاد مزاحمت و تهدید و آزار و اذیت شاکی در آینده
هر سه سند آماده و وجهی که مورد توافق بود به شاکی پرداخت و اسناد امضاء شدند
اما بر خلاف انتظار با امضای اسناد نه تنها غائله ختم نشد بلکه با تهدید از طرف مرد جوان در دفترخانه و درگیری فیزیکی خواهر خانم شاکی با او بیرون از محوطه دفتر وارد فاز جدیدی شد

جار و جنجال و سر و صدای زیاد طرف ها باعث شد تا از پنجرهی رو به خیابان ناظر درگیری بین ان ها باشم .
در حالی که خواهر شاکی سعی می کرد با موبایل از حادثه فیلم برداری کند و با دست دیگر روسری همسر مرد جوان را که روی موتور سیکلت و پشت سر او نشسته بود گرفته و می کشید روسری خانم از دور گردنش باز شد (روسری همسر مرد جوان چنان دور گردنش کشیده می شد که یک لحظه به نظرم رسید ممکن است بر اثر فشار دچار خفگی شود) و زن وشوهر با موتور سیکلت از معرکه گریختند در این قضیه چند نکته قابل توجه است.:
الف - اگر شاکی می دانست هزینه نقل و انتقال خودرو با فروشنده است هزینه آن را پرداخت نمی کرد تا بعدا مجبور شود برای گرفتن آن چه به نا حق پرداخت کرده به شورا دادخواست بدهد و در آن صورت یقینا به اتومبیلش هم خسارتی وارد نمی شد و در ادامه هم از ترس متهم که به نظر خانواده اش از اراذل و اوباش محل بود تن به سازشی نمی داد و ...
ب - اگر خواهر شاکی می دانست که بعد از تخلف جوان و تهدید او لازم نیست متهم تا رسیدن مامورین 110 در صحنه حضور داشته باشد و بجای گلاویز شدن با او به نوشتن یک صورت جلسه و استشهاد از حاظرین در صحنه درگیری اکتفا می کرد روسری همسر متهم کشیده نمی شد و خطر خفگی او پیش نمی امد و خود او در معرض اتهام ضرب و جرح عمدی و اتهام بازداشت غیر قانونی بعلت ممانعت از حرکت متهم و همسر او قرار نمی گرفت
ج - اگر متهم پرونده اطلاع داشت که در اغلب مکان ها دوربین نصب شده و صحنه کشیدن جاقو بر اتومبیل خانم ضبط می شود و تعهد او به عدم ایجاد مزاحمت و توهین به شاکی می تواند در آینده اماره ای به ضرر او باشد بعد از گرفتن رضایت مجددا اقدام به تهدید و توهین نمی کرد و دعوا در همان شورای حل اختلاف حل و فصل می شد.
4- و اگر ...می دانست ... اقدام نمی کرد و ...
5- و اگر ...می دانست ....اقدام نمی کرد و ...

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

«دعای حضرت سجاد(ع) در طلب حوائج از خداى متعال» ...

 

...وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحاجَتِهِ اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، اَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِها دُونَکَ، فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمانِ، وَاسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ الْاِحْسانِ. اَللَّهُمَّ وَ لى اِلَیْکَ حاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْها جُهْدى، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَها حِیَلى، وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسى رَفْعَها اِلى مَنْ یَرْفَعُ حَوآئِجَهُ اِلَیْکَ، وَلایَسْتَغْنى فى طَلِباتِهِ عَنْکَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئینَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ، ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْکیرِکَ لى مِنْ غَفْلَتى، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفیقِکَ مِنْ زَلَّتى، وَ رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدیدِکَ عَنْ عَثْرَتى، وَ قُلْتُ: سُبْحانَ رَبّى کَیْفَ یَسْئَلُ مُحْتاجٌ مُحْتاجاً؟ وَاَنّى یَرْغَبُ مُعْدِمٌ اِلى مُعْدِمٍ؟ فَقَصَدْتُکَ، یا اِلهى، بِالرَّغْبَةِ، وَ اَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجآئى

ترجمه:و هر که در نیاز خود به یکى از آفریدگان تو رو کند، یا او را بجاى تو وسیله برآمدن حاجت قرار دهد، بىشک خود را در معرض نومیدى آورده، و از جانب تو سزاوار محرومیت از احسان گشته. خداوندا، به درگاهت حاجتى آوردهام که قدرت دستیابى به آن را ندارم، و رشته چارهجوئىام در مقابل آن گسسته، ونفس من در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را بهکسى اظهار کنم که او خود نیازهایش را به درگاه تو مىآورد، و درخواستهاش از تو بىنیاز نیست، و این لغزشى است از لغزشهاى اشتباهکاران، و درافتادنى است از درافتادنهاى گناهکاران، سپس به یادآورى تو از خواب بىخبرى بیدار شدم، و به توفیق تو از آن لغزش برخاستم، و به یارى تو از درافتادن برگشته و بازپس آمدم، و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم، چگونه نیازمندى از نیازمندى طلب نیازکند؟ و چگونه تهیدستى از تهیدستى دیگر گدایى کند، پس اى خداى من از سر شوق و رغبت آهنگ تو کردم، و از باب اطمینان امید خویش به تو بستم، (صحیفه سجادیه/دعای سیزدهم)

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

با سلام و ادب از جنابعالی بسیار شنیده ام معنای "صلوه"را رویکرد ترجمه فرمودید و با انطباق این معنا با واژه" صلاه " به معنایی اعم , سعی نموده اید در مورد مفهوم بسیاری از ایات قرآن که حکایت از امر به صلوه و یا اخبار (با کسر را ) نسبت به آن است توجیهی منطقی و مقبول ارائه نمائید . شاید با این پیش فرض که معنای لغوی و متداول از این کلمه را که غالبا از طرف لغت شناسان به معنای دعا ,تعظیم و نماز آمده برای تفسیر تمام ایاتی که در ان از واژه صلوه استفاده شده اقناع کننده نیافتید و چه بسا این موضوع انگیزه ای گردید برای تلاش جنابعالی در مورد پاسخگویی به حل مشکل مفاهیم گوناگون که در ایات مربوط به این واژه به نظر می رسید و انتخاب لفظ رویکرد به معنایی عام و کلی می توانست به حل و جمع این ایات با استفاده از یک معنای واحد کمک کند . به عنوان مثال در سوره نور آیه 41 که صراحتا از صلوه پرندگان یاد شده " أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ"و یا در ایه 43 سوه احزاب که سخن از صلوه خداوند و ملائکه بر مسلمانان است "هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا " همچنین امر به صلوه مومنین به پیامبر در سوره احزاب ایه 56 " إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا " و یا صلاه پیامبر بر مسلمانان در آیه 103 سوره توبه "خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و سایر ایات قران که در انها لفظ صلاه ظهور در معنای اصطلاحی نماز دارد با بکار گرفتن این عبارت یعنی رویکرد قابل فهم خواهد گردید . مع الوصف برغم ظاهر منطقی عبارت رویکرد از لغت صلوه این برداشت مواجه با ایراداتی است که به سادگی نمی توان از آنها گذشت اولا اینکه معلوم نیست چنین برداشتی از لغت صلوه چه جایگاهی در لغت عرب دارد لغات در هر زبانی از زبان ها برای معنی و یا معانی خاصی وضع شده اند که برای فهم صحیح از انها باید به کتب لغت مراجعه نمود در حالی که چنین ترجمه ای از واژه صلوه در کتابهای لغت عرب بی سابقه به نظر می رسد. ثانیا از لفظ صلوه در هیچ جمله ای عبارت رویکرد متبادر به ذهن نیست. ثالثا لغات محمول معانی عرفی می باشند در صورتی که این معنا از صلوه به هیچ وجه در عرف نیز شناخته شده نیست.رابعا نه در بین اصحاب رسول الله (ص) که مخاطبین اصلی ایات قران بوده اند و نه تابعین که زبان اصلی آنها زبان عربی بوده و همچنین سایر مفسران قران در این چهارده قرن و اندی چنین برداشتی از این لغت سابقه ندارد . بناء تصور می کنم همین مقدار به عنوان ادله نقض برای این واژه کلیدی از قرآن کافی باشد اما دلیل حلی ان به نظر بنده مفهومی است که مرحوم علامه طباطبایی در ذیل ایه 43 سوره احزاب در مورد این لغت فرمودند: "هو الذى یصلى علیکم و ملئکته لیخرجکم من الظلمات الى النور"معناى جامع کلمه (صلاه ) - به طورى که از موارد استعمال آن فهمیده مى شود - انعطاف پذیر شدن و نرم شدن و توجه کردن است، چیزى که هست این معناى جامع به خاطر اختلاف مواردى که به آن نسبت داده مى شود مختلف مى شود، و به همین جهت بعضى گفته اند: صلات از خدا به معناى رحمت، و از ملائکه به معناى استغفار، و از مردم دعا است، لیکن این را نیز باید دانست که هر چند صلات از خدا به معناى رحمت است، اما نه هر رحمت، بلکه رحمت خاصى که ذخیره آخرت براى خصوص مؤمنین است، و سعادت آخرتى آنان و فلاح ابدیشان، مترتب بر آن مى شود، و بدین جهت است که به دنبال جمله مورد بحث علت صلوات فرستادن خداى تعالى را چنین بیان کرده : (لیخرجکم من الظلمات الى النور و کان بالمؤمنین رحیما) صلوات مى فرستد، تا شما را از تاریکى ها به سوى نور بیرون آورد، چون او همواره نسبت به مؤمنین رحیم است.با آرزوی توفیق برای استاد

 
  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

وقتی صحبت از این می شود که فلان شخص مثلا به موجب رای دادگاه به فلان میزان و بهمان مجازات محکوم شده به این معنی است فراینده رسیدگی در مراحل چهار گانه کشف , تحقیق , تعقیب و دادرسی انجام و رای صادر شده فرآورده و نتیجه آن فرایند است
مسئولیت کشف جرم حسب مورد معمولا با نیروهای انتظامی و اطلاعاتی است و کار تحقیق و تعقیب به عهده مقامات دادسرا و درمرحله اخر رسیدگی به ادله و مستندات له و علیه متهم و تصمیم گیری نهایی است که در صلاحیت قاضی پرونده و مرجع صدور حکم است
البته اجرای حکم را نیز می توان در فرایند دادرسی به معنای عام به شمار آورد که در این صورت این فرایند پنج مرحله خواهد داشت .
در هر حال به نظرم آشنایی اجمالی با وظایف و اختیارات مراجع و مقامات ذیربط و ذیصلاح در هر کدام از مراحل یاد شده برای عموم شهروندان لازم و ضروری است .
مرحله اول
مثلا تصور کنید شخص الف بخاطر توهین و ایراد ضرب و جرح و سلب آسایش عمومی از طرف شخص ب که همسایه دیوار به دیوار او می باشد شکایت می کند
دادسرا پرونده را برای انجام تحقیقات به کلانتری محل ارجاع می دهد تحقیقات محلی از طرف کلانتری معمول و اظهارت مطلعین و شاکی (شخص ب ) و مشتکی عنه (شخص الف ) صورتجلسه و پرونده به دادسرا برمی گردد
مرحله دوم
در این مرحله با توجه اهمیت و سنگینی و یا سبکی اتهام پرونده به یکی از شعب باز پرسی و یا دایاری ارجاع می شود و مقام ذیربط حسب مورد بازپرس و یا دادیار پرونده در صورت کافی نبودن ادله مومستدات لازم قرار منع تعقیب صادر و قائله ختم می شود اما چنانچه از نظر مقامات نامبرده ادله کافی مبنی بر توجه اتهام به همسایه وجود داشته باشد ضمن تفهیم اتهام و یا اتهامات به او برای امکان دسترسی به متهم و متناسب با اهمیت اتهام یکی از قرار های تامینی صادر و حسب مورد متهم با تامین آن آزاد و یا بازداشت می شود
مرحله سوم
بعد از انجام تحقیقات لازم و و جود ادله و مستندات علیه متهم مقام تحقیق ملزم به صدور قرار مبنی بر جلب به دادرسی است این قرار در گذشته و قانون سابق قرار مجرمیت نام داشت اگر دادستان با قرار جلب متهم به دادرسی موافقت کند کیفر خواست تنظیم و پرونده جهت رسیدگی به دادگاه ارجاع می شود
شاکی حق اعتراض به قرار منع تعقیب و آزادی متهم را ندارد مگر اینکه دادستان هم با این قرار مواففت کند و الا دادگاه مرجع حل اختلاف است.
با صدور قرار جلب دارسی و یا منع و موقوفی تعقیب کار در داسرا خاتمه و یا تا رسیدن به مرحله اجرای حکم به حالت تعلیق در می آید

مرحله چهارم
در این مرحله کار رسیدگی به پرونده در دادگاه آغاز می شود قاضی پرونده مکلف است به همه ادله اعم از له و یا علیه متهم بی طرفانه توجه کند کیفر خواست دادسرا هیچ خصوصیتی ندارد و متهم حق دارد در مورد همه آنها مناقشه نماید
قاضی در حقیقت داوری بی طرف است که باید بین مدعی العموم به عنوان یک طرف قضیه و متهم طرف دیگر دعوا داوری منصفانه کند

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

کار ندارم که آیا امروز امام حسین و یا حتی انبیاء و سایر اولیای الهی در همین جهان زنده هستند و همچون خداوند در هر جا که باشیم ما را می بینند و صدای مان را می شنوند و خواسته های ما را اجابت می کنند یا خیر بلکه حسین نیز در کنار برادر بزرگوار خود حسن بنا بر روایت مورد اتفاق شیعه و سنی در آن جهان سرور جوانان بهشت است و علی القاعده در یک زمان در همه جا حضور ندارد و ناظر و قادر نیست که ببیند و بشنود وحوائج حاجتمندان را اجابت کند .
اما این مطلب که بر روی خیلی از بنر و پلاکاردها می نویسند :
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
و از یک طرف با ضمیر "ک" یعنی " تو " که برای خطاب به شخص حاضر است امام را مورد خطاب قرار می دهد و از طرف دیگر با ضمیر متصل " ه " که برای شخص غایب استفاده می شود به " او " اشاره می کند اگر حکایت از تردید نسبت به دو گزاره بالا نباشد یقینا یک عبارت پارادوکسیکال است
پ.ن
یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ / از آن روز بترسید که خداوند پیامبران را جمع می‏کند و به آنها میگوید مردم در برابر دعوت شما چه پاسخی دادند؟ می‏گویند ما چیزی نمی‏دانیم تو خود از تمام پنهانیها آگاهی./ سوره مائده ایه 109

  • پرویز رضایی