سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

۷۴ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

خاطرات دفترخانه

 

از مراجعان امروز من دختر خانم و اقا پسری بودند که بیست و دو سه سال بیشتر سن نداشتند البته اگه تو روزگار ما زندگی می کردند شاید ی بچه کوچک هم همراه شان بود اما امروز ازدواج جوان ها ان هم تو این سن و سال خصوصا در شهرهای بزرگ واقعا استثناست .

از علت مراجعه شان پرسیدم خانم جوان که از همسرش سر و زبان بیشتری داشت و ی سرو گردن بلند قامت تر بود گفت :اقا من می خواهم مهریه ام را ببخشم بعد هم قباله ازدواجشون را روی میز من گذاشت .

خیلی اجمالی نگاهی به محتویات سند انداختم مهریه خانم چهار ده سکه طلا بیشتر نبود انهم با شرط عند الاستطاعه ! برای اینکه به بهانه ای مرد را هم وادار به گفتگو کنم از او پرسیدم:

- ایا خانم حق طلاق هم دارد ؟

مرد جوان به آرامی گفت : نه

گفتم : اینکه قراره اگه ی روزی توانایی مالی داشتی چهارده تا سکه به خانمت بدهی اذیتت می کنه؟

گفت : نه اقا خود خانمم اصرار داره مهریه اش را ببخشه !

از ظاهر و لحن مرد جوان معلوم بود که صادقانه حرف می زنه و قصد فریب کاری نداره اینجا بود که خانم دوباره رشته کلام را به دست گرفت و به حمایت از همسرش در آمد و گفت :

اقا من خودم حق طلاق نمی خواهم و وقتی علتش را پرسیدم در حالی که تلاش می کردم تا دلیل موجهی برای عدم درخواست این حق دست و پا کنه گفت :

اقا راستش من کارهای اشتباه زیاد انجام می دهم می ترسم اگر حق طلاق هم داشته باشم اشتباه کنم و بی چهت از شوهرم که دوستش دارم جدا بشم ! به حکایت سند ازدواج خانم تحصیلات دانشگاهی داشت اما , اقا پسر بیشتر از نه کلاس درس نخوانده بود ! از خانم در مورد رشته تحصیلی او پرسیدم و وقتی گفت الهیات خوانده شگفت زده شدم صرفنظر از ظاهرش که به خانمی که خودش را مقید به احکام شرعی بداند هیچ شباهتی نداشت جالب از احکام و مقررات ازدواج هم بی اطلاع بود این موضوع را وقتی متوجه شدم که از او در مورد علت ناچیز بودن مهریه پرسیدم گفت من مهریه را قبول ندارم و در جواب سوال من که پرسیده بودم ایا می داند چنانچه مهریه ای تعیین نمی شد تکلیف عقد انها بلحاظ شرعی چه بود به غلط گفت لابد عقدمان باطل می شد !

به نظرم خانم جوان نیاز به جلسات مشاور و حتا روانکاوی داشت صرفنظر از انتخاب رشته تحصیلی غیر مورد علاقه و او حاضر به درخواست کمترین مطالبه در مورد حقی که او را در نهایت کمی برابر با همسرش می کرد نبود او از ازادی و داشتن حق تعیین سرنوشت خود که مستلزم پذیرفتن مسئولیت انتخاب ها و تصمیاتش بود به بهانه امکان اشتباه کردن می گریخت و به دنبال مفری بود که در همه حوادث زندگی و اسیب های حتمالی اینده به سوی ان بگریزد هرچند آزادی اش به امنیت ناشی از اسارت به تارج رفته باشد .

 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

خاطرات دفترخانه

 

روز شلوغی بود صدای همکارانم که به مراجعان تذکر می دادند از ماسک استفاده کنند مرتب شنیده می شد.

خانم مسن , ریزه میزه و محجبه ای که با تر و فرزی از لای بقیه خودش را داخل دفتر کار من انداخت توجهم را جلب کرد .

در حالی که معلوم بود پله ها را به سختی بالا آمده با خنده ملیحی سلام کرد و گفت آقا می توانم ی سوالی بکنم ؟

از او خواسته تا قدری بنشیند و نفسی تازه کند بعد از مکثی کوتاه گفت : آقا مشکل من اینه که اسم شوهرم تو شناسنامه من هست اما اسم من تو شناسنامه اون نیست !

گفتم : خوب مشکل چیه ؟

گفت : آقا بیست و پنج ساله شوهر من رفته هیچ سراغی هم از من نگرفته بعد هم با یک خانمی ازدواج کرده الان هم چندتا بچه داره دخترش داره ازدواج می کنه !

حالا اینها را ولش کن اصلن کار خوبی کرده منم تو این بیست و پنج سال هر جا دلم خواسته رفتم سالی چند بار سفر کربلا و مشهد میرم ...! مشکل من اینه که اسم شوهرم تو شناسنامه من هست اما اسم من تو شناسنامه اون نیست !گفتم : خوب مشکلش کجاست ؟

گفت : می خواهم بدانم حالا اگه من بمیرم او از من ارث می بره ؟

گفتم : معلومه

گفت : آخه من سی سال کارمند دولت بودم کار کردم حقوق بازنشستگی می گیرم دو تا خونه دارم زندگی دارم هیچ کدام از این ها مال شوهرم نیست ! یعنی اگر من بمیرم شوهرم از اموال خود من هم ارث میبره ؟ گفتم : خوب معلومه دیگران از اموال ما ارث می برند . قرار نیست که ما اموالمان را با خودمان ببریم !

گفت : یعنی چقدر ارث می بره ؟

گفتم : علی القاعده چون شما فرزند مشترکی ندارید و وارث شوهر شماست نصف اموال را او به ارث می برد .

با تعجب پرسید : حالا اگر او زودتر از دنیا بره چی می شه ؟

گفتم : خوب در ان صورت بخاطر فرزند داشتن اقا و ازدواج مجدد او سهم شما یک شانزدهم از اموال اقا بیشتر نیست ....

گفت : تازه او که چیزی نداره ...حالا من باید چکار کنم ؟

گفتم : راستش بخاطر همین حرفها هم که شده توصیه می کنم تو این عمر باقی مونده بجای نگرانی از اموالت بعد از مرک بیشتر از زندگیت لذت ببری و خوش باشی تا حداقل خدایی ناکرده حسرت زده از دنیا نری !

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

خاطرات دفترخانه

مرد که چند ماه قبل همراه با پسر و عروسش برای تنظیم وکالتنامه طلاق آمده بود امروز کار دیگری داشت . از سرانجام رابطه پسر و همسر او پرسیدم

گفت : بلاخره از هم جدا شدند و مادر دختر به هدفش که از هم پاشیدن زندگی آنها بود رسید .

گفتم یعنی علت جدایی آنها دخالت های مادر دختر خانم بود؟

گفت بله دقیقا ! دو سال پیش بی جهت آمد و دخترش را با خودش برد و در این مدت همه سعی و تلاش ما برای بگرداندن او بی نتیجه ماند.

گفتم : اما به هر حال حتما خانواده دختر خانم دلیلی برای اصرارشان برای جدایی می اوردند

گفت : هیچ دلیل موجهی نداشتند من یک شخص بازنشسته هستم سی سال در اداره پلیس خدمت کردم در این موارد تجربه زیادی دارم .

پرسیدم : دلیل غیر موجه شان از نظر شما چه بود ؟

گفت : هیچی می گفتند پسر شما اعتیاد دارد !

گفتم : یعنی معتاد بود

گفت : خب بله امروز همه معتادند چه کسی معتاد نیست ؟!

گفتم : یعنی شما هم معتادید ؟

گفت : نه !

پرسیدم : به نظر شما من معتاد هستم ؟

سرش را به پایین انداخت و بعد از مکث کوتاهی گفت : امروز همه معتادند !!!

 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

احساس کردم مشترکات زیادی با این مراجعه کننده خانم دارم هر دو مدتی در آموزش و پرورش در رشته های علوم انسانی خدمت کرده بودیم برخلاف ظاهر سنتی و پوشش کاملا مذهبی دکترای حقوق از انگلیس داشت ولی بعد از برگشتن از انگلیس تحصیلاتش را تا اخذ دکتری فلسفه ادامه داده و در حال حاضر در همان رشته در دانشگاه تدریس می کرد که نشان می داد ذوق فلسفی و علوم عقلی دارد .

فرصت را غنیمت شمرده و پرسشی را که همیشه دوست داشتم از کسی که سالها به تحصیل و تدریس فلسفه مشغول بوده بپرسم مطرح کردم

پرسیدم : خانم...آیا کار با فلسفه و همیشه در گیر باز بینی و کند و کاو باور ها و عقاید خود بر مبنای عقلانیت بوده با توجه به اینکه چه بسا این تغییرات و تحولات پیا پی موجب برهم خوردن تعادل ساحتهای سه گانه وجودی انسان ( 1- باورها و عقاید می شود 2- احساسات و عواطف 3- خواسته ها و اراده )می شود برای شما آزار دهنده نیست و اصولا تا چه اندازه این تحولات فکری که می تواند آرامش روح و روان هر انسانی را بر هم بریزد برای شما قابل تحمل است ؟

پاسخ سرکار خانم ... و استاد فلسفه مبنی بر اینکه هیچ علاقه ای به امور عقلانی و فلسفی صرف نداشته و بیشتر به موضوعات دینی و مذهبی و خصوصا علم کلام بجای فلسفه توجه دارد همه پیش داوری های من را در مورد نقاط اشتراک و همزبانی با او نقش بر آب کرد و فهمیدم می شود استاد فلسفه در دانشگاه بود و در عین حال بدون هیچکونه دغدغه فلسفی و صرفا در پناه ایمان محض ! آسوده زیست.

 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

بیشتر از دو ساعت از زمانی که این مرد و زن جوان برای تنظیم سند آمده بودند می گذشت اما هنوز برای نوشتن آن قانع نشده بودم

گر چه نوشتن متن سند مورد درخواست شأن چند دقیقه بیشتر وقتم را نمی گرفت اما دلم راضی نبود .

غالب اوقات همین که احساس می کنم بین زن و مردی که قصد جدایی دارند کمترین علاقه ای وجود ندارد لحظه ای در انجام کارشان تردید نمی کنم .

اما این مورد تفاوت داشت معلوم بود هر دو به شدت به هم علاقه مند هستند اما در عین حال به جدایی اصرار داشتند دادگاه بعد از انجام هفت جلسه مشاوره که در ایجاد تفاهم بین آنها موفق نبود حکم به صدور گواهی عدم سازش داده و کار طلاق بلحاظ قضایی تقریبا انجام شده بود .

مرد اصرار داشت هر دو به موجب سند رسمی حق رجوع را از خودشان سلب کنند و ظاهراً استدلالش این بود که چه بسا خانم بخواهد در مدت عده دوباره همه چیز را به هم بزند و به آنچه بذل کرده یعنی مهریه و نفقه و ...رجوع کند .

برای هر دو توضیح دادم طلاق های که به طلاق توافقی شهرت دارد اصطلاحا خلعی گفته می شود و تفاوت آن با طلاق نوع دیگر یعنی رجعی آن است که در این نوع طلاق مرد در دوران عده حق رجوع به زن را ندارد اما در عوض زن این حق را دارد که در این مدت به آنچه به مرد بذل کرده رجوع کند هرچند با رجوع به آنچه بخشیده ماهیت طلاق تغییر پیدا کرده و رجعی است به این معنا که مرد هم حق پیدا می کند تا با رجوع به زن همه تشریفات انجام شده در مورد جدایی را بهم بزند و به اصطلاح طلاق کان لم یکن شود .

با این توضیحات برای هر دو آنها روشن شد که رجوع مرد در این مرحله بی معناست بنابر این سلب چنین حقی که وجود خارجی ندارد حشو و زاید است .

در این مدت به دقت به دلایل هر کدام برای جدایی گوش دادم انصافا چیزی بیشتر از اختلافاتی که در بین همه زن و شوهر ها بطور روزمره وجود دارد به نظر نرسید اختلافاتی که تنها کافی بود با گفتگو به بر طرف شود .

اما چرا چنین نشده بود آیا آنها با هم گفتگو نداشتند یا اینکه آنچه بین شأن اتفاق افتاده بود گفتگو نبود مناظره بود جدل و جر و بحث و دعوا بود مرافعه بود هر چه بود گفتگو نبود اینکه نخواهیم بر طرف مقابل غلبه کنیم اینکه قصدمان این نباشد تا اشتباهات او را ثابت کنیم اینکه تمام خطاهای همدیگر را به رخ نکشیم اینکه آنی به آنچه او می گوید گوش ندهیم و بدون تعصب به اشتباهات خودمان اعتراف نکنیم اینکه وقتی متوجه شدیم که حق با طرف مقابل بوده و ما اشتباه کردیم خوشحال نشویم و ...شرط گفتگو نیست چیز دیگر است .

در آخر با یک شرط سند آنها را نوشتم اینکه قول بدهند یک برای یک بار هم که شده با هم گفتگو کنند .

متن سند :

حاضر این دفتر گردید خانم .... و بعد از حضور ضمن عقد خارج لازم حق رجوع خود را در مود عده طلاق از همسر خود آقای ....سلب و ساقط نمود.

 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

 

مدتها بود این دوست و همکار قدیمی را ندیده بودم اغلب دوستان ترجیح می دهند وقتی قرار است کاری در دفترخانه انجام دهند با یک تیر دو نشان بزنند و به بهانه تنظیم سند حالا هر سندی که می خواهد باشد دیداری با یک دوست قدیمی هم داشته باشند .

وقتی آقای ... از راه رسید بعد از سلام و احوال پرسی از همان اول به سراغ دوستان مشترک مان رفتیم از آقای ....چه خبر ؟ از آقای ....خبری داری ....آقای ....چکار می کند ؟

گفت : مگر نشنیدی پدر خانم آقای ...سال گذشته فوت کرده بود آقای ....خواست تا خودش مراسم تلقین را انجام بدهد وارد قبر آن بنده خدا شد و هنوز به تفهیم و فهماندن نام امام هفتم و هشتم به میت نرسیده بود که همان جا سکته کرد و مرد ...

یعنی آیا بعد از مرگ آقای ....هم کسی پاسخ این پرسش ها را به خود او تفهیم کرده است ؟!

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

همین دیروز بود که با همسرش به دفترخانه آمده بودند قد بلند با چادر و مقنعه مشکی متانت و سنگینی خاصی به او می داد ضمن اینکه آرامش عجیبی در چهره اش داشت.

خیلی تکیده تر و رنگ پریده تر از روز قبل به نظر می رسید به نظرم عمل جراحی سنگینی که فردا در پیش داشت تنها چیزی بود که ابدا نگرانش نمی کرد.

به آسانی در مورد مرگ قریب الوقوع اش و احتمال آن در جریان جراحی دوباره زیاد بود صحبت می کرد وجود مادر و .., داشتن دو فرزند دختر و پسر 14 و 15 ساله هیچکدام موجب نشده بود تا تنهایی خودش را فراموش کند می گفت خیلی زود و با اصرار پدر به عقد شوهرش در آمده و مرد در همان سالهای اولیه زندگی سرمایه اش را از دست داده و بخاطر ورشکستگی او به ناچار خانواده پدری از عهده مخارج زندگی شان درآمدند.

اما با این حال بی مسئولیتی و بیکاری و بی عاری همسرش باعث شده بود زندگی شان با همان وضعیت و وابسته بودن مالی ادامه پیدا کند تا جایی که پس از فوت ناگهانی پدر و علیرغم تحمل ضایعه از دست دادن او شوهرش هر روز بیشتر از پیش او را برای مطالبه ارث میراث تحت فشار قرار داده است.

اگر چه باور تنهایی در لحظه های مرزی زندگی برای انسان طبیعی است اما انگار او خیلی زودتر و در سن جوانی به این باور رسیده بود.

به نظرم هیجده سال زندگی مشترک با مردی که در بحرانی ترین شرایط زندگی و در زمانی که او با مرگ تنها یک قدم بیشتر فاصله ندارد با خونسردی تمام و با اصرار از او می خواهد تا با حضور در فترخانه از همه حق و حقوقش صرفنظر کند بسیار تراژیک تر از خود مسئله مرگ است .

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

خاطرات دفترخانه

یک روز بیشتر از تاریخ عقد خانم و آقای جوان نگذشته بود هر دو تحصیل کرده و پزشک بودند خانم تقاضا داشت برای او وکالت طلاق بنویسم و بتواند در صورت طلاق حضانت طفل مشترکشان را به عهده بگیرد و همینطور اجازه خروج از کشور را داشته باشد .

تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود نداشت ضمن اینکه مهریه خانم دکتر که عبارت بود از یک سکه طلا و یکصد شاخه گل رز جایی برای چانه زنی و اختلاف باقی نگذاشته بود

اما کار از آنجا با مشکل رو برو شد که پای دختر دایی خانم دکتر که اتفاقا وکیل دادگستری هم بود به میان آمد و عروس خانم برای مشاوره با ایشان یک نسخه از پیش نویس اسناد تنظیم شده را برایشان فرستاد .

خانم وکیل ایرادی به اختیارات درج شده در سند وکالت در مورد نگهداری و سرپرستی فرزند بالقوه این زوج و یا محتوای سند در مورد اجازه خروج از کشور خانم نداشت اما اصرار می کرد در متن وکالت نامه تغییراتی به شرح زیر داده شود :

۱- حق ضم وکیل از موکل گرفته شود.

۲- در متن وکالت بجای شرط با حق قبول بذل مبلغ ۱۰۰/۰۰۰۰ ریال از طرف زوجه شرط شود خانم در صورتی بتواند طلاق بگیرد که کلیه حقوق ناشی از زوجیت اعم از مهریه ؛ نفقه ؛ اجرت؛ المثل ؛ نحله و غیره را به مرد ببخشد.

۳ - شرط شود که در جریان دادرسی هیچگونه اخطاری به زوج ابلاغ نشود .

من اصولا تلاش می کنم از داوری در مورد انگیزه اشخاص و نیت خوانی در مورد مواضع آنها اجتناب کنم فلذا صرفا به پاسخ حقوقی و منطقی اشکالات و توصیه های وکیل محترم خانم اکتفاء می کنم .

الف - ضم وکیل بلخاظ حقوقی بی معناست و به اجتماع وکلا در عقد وکالت که بموجب آن اقدامات هر یک از آنها در انجام مورد وکالت به تنهایی نافذ نیست و اجتماع آنها شرط است ارتباطی ندارد

ضمن اینکه قیاس و تعمیم قواعد ضم امین که عبارت است از :

( ولیّ، قیّم و متولی یا ناظر وقف توان انجام دادن و پیگیری امور مولّی علیهم را ندارند یا فسق و خیانتی از آنان دیده شود، حاکم فردی امین را برای مساعدت و یا نظارت بر کارهای آنان تعیین می‌کند. از این اقدام حاکم در اصطلاح به «ضَمّ امین» تعبیر می شود / ویکی فقه) به مبحث وکالت بر خلاف منطق و اصول حقوقی است .

مضافاً اینکه وکالت عقد است و عقد تابع دو اراده بنا بر این در چنین حالتی که موکل بصورت یکجانبه بعد از عقد وکالت اول با انعقاد قرارداد وکالت در همان مورد با شخص ثالث و ضم او بر وکیل اول قصد محدود کردن اختیارات وکیل پیشین را دارد این اقدام یقینا بر خلاف موازین و بی اعتبار است .

ب- اصرار وکیل خانم در حق طلاق

توصیه به قید شرط بذل تمام حقوق مالی زن در متن وکالت بجای بذل مبلغ ناچیز ده هزار تومان حیرت انگیز است و معلوم نیست چطور می تواند با ضرورت رعایت غبطه موکل از طرف وکیل قابل جمع باشد ضمن اینکه اشکال لزوم رعایت غبطه مرد از جانب همسرش هم وقتی خود زوج با چنین شرطی در متن وکالت نامه اقدام به دادن وکالت شده بلا وجه است .

ج - اینکه شرط شود که در جریان دادرسی هیچگونه اخطاری به زوج ابلاغ نشود نیز با هیچ توجیهی بلحاظ قانونی هم خوانی ندارد اصول آیین دادرسی در همه سیستم های حقوقی از قوانین آمره است و اعمال اراده اشخاص و اصحاب دعوی در اینگونه امور مغایر با نظم دادرسی است .

پ.ن

اداره حقوقی دادگستری در نظریه مشورتی شماره ۶۳۱۰/۷ مورخ ۱۳۷۶/۱۰/۱۳بر خلاف آنچه گفته شد به شرح زیر اظهار نظر نموده است :

اگر مالکی برای فروش ملک خود به کسی وکالت بلاعزل داده و بعداً وکیل دیگری را هم برای انجام همان کار تعیین و وی را به وکیل او ل ضمیمه نمود که مورد وکالت را مجتمعاً انجام دهند متعاقب آن شخص دیگری را هم تعیین نماید که وکیل مذکور در انجام مورد وکالت می بایست نظر شخص سوم را هم اخذ و موافقت او را هم کسب نماید و آنگاه اقدام به وکالت شود انجام این امر و قید آن در سند رسمی سوم مخالفتی با قوانین موجود ندارد و عملی است در حدود قانون و دارای اعتبار قانونی است. آثار قانونی بر وکالتنامه پیرو و ضم با تعیین شخص سوم به عنوان امین مترتّب خواهد بود.

 

 

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

خاطرات دفترخانه


یک روز بیشتر از تاریخ عقد خانم و آقای  جوان نگذشته بود هر دو تحصیل کرده و پزشک بودند خانم تقاضا داشت برای او وکالت طلاق بنویسم و بتواند در صورت طلاق حضانت طفل مشترکشان را به عهده بگیرد و همینطور اجازه خروج از کشور را داشته باشد .
تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود نداشت  ضمن اینکه مهریه خانم دکتر که عبارت بود از  یک سکه طلا و یکصد شاخه گل رز  جایی برای چانه زنی و اختلاف باقی نگذاشته بود 
اما کار از آنجا با مشکل رو برو شد که  پای دختر دایی خانم دکتر که اتفاقا  وکیل دادگستری هم بود به میان آمد و عروس خانم برای مشاوره با ایشان یک نسخه از پیش نویس اسناد تنظیم شده را برایشان فرستاد .
خانم وکیل ایرادی به اختیارات درج شده در سند وکالت در مورد  نگهداری و سرپرستی فرزند بالقوه این زوج و یا محتوای  سند در مورد اجازه خروج از کشور خانم نداشت اما اصرار می کرد در متن وکالت نامه تغییراتی به شرح زیر داده شود :
۱- حق ضم وکیل از موکل گرفته شود. 

۲- در متن وکالت بجای شرط با حق قبول بذل مبلغ ۱۰۰/۰۰۰۰ ریال از طرف زوجه شرط شود خانم در صورتی بتواند طلاق بگیرد که کلیه حقوق ناشی از زوجیت اعم از مهریه ؛ نفقه ؛ اجرت؛ المثل ؛ نحله و غیره را به مرد ببخشد.  

۳ - شرط شود که در جریان دادرسی هیچگونه اخطاری به  زوج  ابلاغ نشود .

من اصولا تلاش می کنم از داوری در مورد انگیزه اشخاص و نیت خوانی در مورد مواضع  آنها اجتناب کنم فلذا صرفا به پاسخ حقوقی و منطقی اشکالات و توصیه های وکیل محترم خانم اکتفاء می کنم .

الف - ضم وکیل بلخاظ حقوقی بی معناست و  به اجتماع وکلا در عقد وکالت که بموجب آن اقدامات هر یک از آنها در انجام مورد وکالت به تنهایی نافذ نیست و اجتماع آنها  شرط است ارتباطی ندارد 

ضمن اینکه قیاس و تعمیم قواعد  ضم امین که عبارت است از : 
 ( ولیّ، قیّم و متولی یا ناظر وقف توان انجام دادن و پیگیری امور مولّی علیهم را ندارند یا فسق و خیانتی از آنان دیده شود، حاکم فردی امین را برای مساعدت و یا نظارت بر کارهای آنان تعیین می‌کند. از این اقدام حاکم در اصطلاح به «ضَمّ امین» تعبیر می شود / ویکی فقه) به مبحث وکالت بر خلاف منطق و اصول حقوقی است .
مضافاً اینکه وکالت عقد است و عقد تابع دو اراده بنا بر این در چنین حالتی که موکل بصورت یکجانبه بعد از عقد وکالت اول با انعقاد قرارداد وکالت در همان مورد با شخص ثالث و ضم او بر وکیل اول قصد محدود کردن اختیارات وکیل پیشین  را دارد این اقدام یقینا بر خلاف موازین و بی اعتبار است .
۲- اصرار وکیل خانم در حق طلاق
 به شرط بذل تمام حقوق مالی زن در متن وکالت بجای بذل مبلغ ناچیز ده هزار تومان حیرت انگیز است و معلوم نیست چطور می تواند با ضرورت رعایت غبطه موکل از طرف وکیل قابل جمع باشد ضمن اینکه اشکال لزوم رعایت غبطه مرد از جانب همسرش هم وقتی خود زوج با چنین شرطی در متن وکالت نامه اقدام به دادن وکالت شده بلا وجه است .
ج - اینکه شرط شود که در جریان دادرسی هیچگونه اخطاری به  زوج  ابلاغ نشود نیز با هیچ توجیهی بلحاظ قانونی هم خوانی ندارد اصول آیین دادرسی در همه سیستم های حقوقی از قوانین آمره است و  اعمال اراده اشخاص و اصحاب دعوی در اینگونه امور مغایر با نظم دادرسی است .

پ.ن 
اداره حقوقی دادگستری در نظریه مشورتی  شماره ۶۳۱۰/۷ مورخ ۱۳۷۶/۱۰/۱۳بر خلاف آنچه گفته شد به شرح زیر اظهار نظر نموده است :
اگر مالکی برای فروش ملک خود به کسی وکالت بلاعزل داده و بعداً وکیل دیگری را هم برای انجام همان کار تعیین و وی را به وکیل او ل ضمیمه نمود که مورد وکالت را مجتمعاً انجام دهند متعاقب آن شخص دیگری را هم تعیین نماید که وکیل مذکور در انجام مورد وکالت می بایست نظر شخص سوم را هم اخذ و موافقت او را هم کسب نماید و آنگاه اقدام به وکالت شود انجام این امر و قید آن در سند رسمی سوم مخالفتی با قوانین موجود ندارد و عملی است در حدود قانون و دارای اعتبار قانونی است. آثار قانونی بر وکالتنامه پیرو و ضم با تعیین شخص سوم به عنوان امین مترتّب خواهد بود.

  • پرویز رضایی
  • ۰
  • ۰

خانم جوان خودش را وکیل معرفی کرد گفت می خواهد با من در مورد یک پرونده مشورت کند توضیح داد پرونده موکلش در دادسرای جرایم اقتصادی مفتوح است و او مبایعه نامه ملکی را به عنوان ضمانت پرداخت حق الزحمه از موکلش گرفته تا اگر بعد از با خبر شدن از رای براءت خود حق الزحمه هفت میلیاردی او را نداد بتواند از فروش ملکی که مبایعه نامه آن را به نام او زده طلبش را وصول کند می گفت البته این تنها یکی از پرونده هاست و چندین پرونده کلان دیگر هم مطرح است و برای آنها هم قراردادهای جداگانه خواهند بست اما در عین حال اطمینان نداشت متنی که نوشته شده با شروط و قیودی که در آن بود بی عیب و نقص باشد نگران بود موکلش که به قول خانم جوان فردی بسیار زبل هم هست او را دور بزند و پولش را بال بکشد ادعا می کرد پولی زیادی در این رابطه خرج کرده و به این و آن پرداخت نموده تا بتواند پرونده را در دادسرا مختومه کند از او خواستم وکالت‌نامه اش را ببینم وکالت‌نامه بجای فرم مخصوص وکلای دادگستری در یکی از دفاتر اسناد رسمی تنظیم شده بود متوجه شدم وکیل رسمی دادگستری هم نیست و فقط دلالی می کند می گفت هر جا لازم باشد از وکلای دادگستری هم استفاده می کند در توضیحاتی که داد یکی هم این نکته بود که

امروز صبح که به محل کارم می رفتم دیدم مردی تا کمر داخل محفظه زباله خم شده است اگر چه هر روز با این چنین صحنه هایی شاید هم بکرات روبرو می شوم اما وقتی مرد سرش را از داخل محفظه زباله بیرون آورد و با چهره و سر و وضع مرتب او مواجه شدم به نظرم رسید شاید این مرد همان همسایه و هم محله ماست که پس از سی سال خدمت دولتی تازه باز نشسته شده است !

  • پرویز رضایی