سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

سایت شخصی پرویز رضایی

سردفتر اسناد رسمی 695 تهران

  • ۰
  • ۰

خاطرات دفترخانه

 

از مراجعان امروز من دختر خانم و اقا پسری بودند که بیست و دو سه سال بیشتر سن نداشتند البته اگه تو روزگار ما زندگی می کردند شاید ی بچه کوچک هم همراه شان بود اما امروز ازدواج جوان ها ان هم تو این سن و سال خصوصا در شهرهای بزرگ واقعا استثناست .

از علت مراجعه شان پرسیدم خانم جوان که از همسرش سر و زبان بیشتری داشت و ی سرو گردن بلند قامت تر بود گفت :اقا من می خواهم مهریه ام را ببخشم بعد هم قباله ازدواجشون را روی میز من گذاشت .

خیلی اجمالی نگاهی به محتویات سند انداختم مهریه خانم چهار ده سکه طلا بیشتر نبود انهم با شرط عند الاستطاعه ! برای اینکه به بهانه ای مرد را هم وادار به گفتگو کنم از او پرسیدم:

- ایا خانم حق طلاق هم دارد ؟

مرد جوان به آرامی گفت : نه

گفتم : اینکه قراره اگه ی روزی توانایی مالی داشتی چهارده تا سکه به خانمت بدهی اذیتت می کنه؟

گفت : نه اقا خود خانمم اصرار داره مهریه اش را ببخشه !

از ظاهر و لحن مرد جوان معلوم بود که صادقانه حرف می زنه و قصد فریب کاری نداره اینجا بود که خانم دوباره رشته کلام را به دست گرفت و به حمایت از همسرش در آمد و گفت :

اقا من خودم حق طلاق نمی خواهم و وقتی علتش را پرسیدم در حالی که تلاش می کردم تا دلیل موجهی برای عدم درخواست این حق دست و پا کنه گفت :

اقا راستش من کارهای اشتباه زیاد انجام می دهم می ترسم اگر حق طلاق هم داشته باشم اشتباه کنم و بی چهت از شوهرم که دوستش دارم جدا بشم ! به حکایت سند ازدواج خانم تحصیلات دانشگاهی داشت اما , اقا پسر بیشتر از نه کلاس درس نخوانده بود ! از خانم در مورد رشته تحصیلی او پرسیدم و وقتی گفت الهیات خوانده شگفت زده شدم صرفنظر از ظاهرش که به خانمی که خودش را مقید به احکام شرعی بداند هیچ شباهتی نداشت جالب از احکام و مقررات ازدواج هم بی اطلاع بود این موضوع را وقتی متوجه شدم که از او در مورد علت ناچیز بودن مهریه پرسیدم گفت من مهریه را قبول ندارم و در جواب سوال من که پرسیده بودم ایا می داند چنانچه مهریه ای تعیین نمی شد تکلیف عقد انها بلحاظ شرعی چه بود به غلط گفت لابد عقدمان باطل می شد !

به نظرم خانم جوان نیاز به جلسات مشاور و حتا روانکاوی داشت صرفنظر از انتخاب رشته تحصیلی غیر مورد علاقه و او حاضر به درخواست کمترین مطالبه در مورد حقی که او را در نهایت کمی برابر با همسرش می کرد نبود او از ازادی و داشتن حق تعیین سرنوشت خود که مستلزم پذیرفتن مسئولیت انتخاب ها و تصمیاتش بود به بهانه امکان اشتباه کردن می گریخت و به دنبال مفری بود که در همه حوادث زندگی و اسیب های حتمالی اینده به سوی ان بگریزد هرچند آزادی اش به امنیت ناشی از اسارت به تارج رفته باشد .

 

  • ۰۱/۰۲/۲۶
  • پرویز رضایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی